دانلود آهنگ فرشاد مواجهه
2متن آهنگ فرشاد به نام مواجهه
رسیدم جایی که ریل تموم میشه
آثار سیل تموم میشه
یه سربالاییِ تیز
به نوک شهر کمون میشه
پُرم از هرچی رفته از دست
از کینه از حرص
پُرم از رنجِ شهرِ تحتِ سلطه
از “ب.س”
از زیرِ هر جسم
از اون سقوط و از اون بیمارستان
از این بدنِ وصله پینهم
که تا چهارتا قدم راه میرم باش
از زمین و زمان خسته میشم
اگه که آتیشِ انتقام نبود توم همون اول خودم رو حذف میکردم
وقتی عشق شد گروگانِ سیل
میشد به هزارپا برمیگشتم
میکنم ول هرچی گذشته رو
نفس نفس زَنون نزدیک میشم به درِ شرکت
یا شروع میشم دوباره
یا اینجاست تهِ قصهم
در و حصارِ نردهایِ بلند
خودِ ساختمون حبسه یا من این بیرون؟
اسلحههای خودکار و دوربینشون درونم ترسی شدید میروند
در به طور اتوماتیک باز شد
“به بازساز خوش برگشتین”
با چشمهای از تعجب گشاد
از حیاط میرم به سمتِ راهرو
دو تا تندیسِ غولپیکر سرنگ و چَکُش
سرگیجه دارم میبینم خودم رو از پشت
سیاهی میره چشم چپم
بدنم پُره لرز و
دستم رو میبرم به سمتِ دستگیره
با بدبختی باز میکنم در رو
یه سالنِ بزرگ
ذهنم رو میگیره دست
یه ویدئو از خودم رو دیوارش
شروع میشه به پخش
احتمالا گیج شدی
یعنی گیج شدم
به هر حال بکنیم شروع
اسم من یعنی، اسم خودت “بهمن سراسریه”
بنیانگذارِ شرکت بازساز یا همون “ب.س”
صاحبِ این شهرِ پر از نفرین
که رسیده ارث از پدرم
نوبت منه ازش لذت ببرم
چیزی در حدود سی سالِ پیش
این شهر در آستانهی فروپاشی بود
مردم به شدت ناامید بودند
آمار خودکشی همین رو حاکی بود
انرژیای واسه کار نمیذاشتن
شهر پروندهی پُره شاکی بود
همه چی براشون از معنی میافتاد
تهِ دلشون همهش خالی بود
فکر کردم با خودم چطور
میشه این اختلال رو بکنم وِتو؟
باید فراموشی اجرا میشد روشون
بعدش با شدت بخورن به شوک
یه سری جاسوس کردم استخدام
و یه داروی تزریقی اختراع
هرکسی کارائیش پایین میاومد
با سیستمَم میشد انتخاب
شروعِ بازسازی سقوطه
مواجهه با خطرِ مرگ و نیستی
بعد تنهایی توی جنگله
با فشار سنگینِ درد و کیستی
قدم بعدی آزادی تو شهره
آخرش نوبت پوچی و حمله
دوباره تزریق و فراموشی شوک
چرخه بعدِ چرخه بعدِ چرخه
سیل ساختم که ضعیفها رو حذف کنه
هرکی زیاد بازسازی شده محو کنه
همسرم تلفاتِ جانبیِ سیل شد
همه چیزها تیرهست از روزی که غرق شده
قالبهای یخیِ شانس رو ساختم
تا امیدِ واهی روشون اثر کنه
معنیِ خودم کنده شده ازم
تزریق میکنم شاید اوضاع فرق کنه
قبلِ این که از هوش برم
اگه حس کردی فشارِ زیاد
یه سرنگِ مخصوص توی قفسهست
تزریق کنی همه چی یادت بیاد
راستی
دیدگاه خود را بگذارید